باور در روابط

باورهایی از جنس روابط در زندگی

 تا حالا چقدر به این موضوع دقت کرده ایم که باور در روابط مهم است و می تواند در زندگی ما بی نهایت تاثیر داشته باشد؟

اگر کمی با خود این موضوع را شفاف تر کنیم می بینیم یک سری باورها در زندگی ما هستند که همیشه مارا اذیت    می کنند و کاری می کنند که زندگی خوبی نداشته باشیم، طوری در زندگی رفتار کنیم که با همسرمان که در زندگی ماتاثیر بسیاری دارد رفتار و منش خوبی نداشته باشیم.

واقعا برای بعضی از ما انسان ها چرا نمی شود در زندگی یک زوج خوشبخت باشیم و تا آخر عمر در کنار هم به خوشی و شادی زندگی کنیم؟!

پس بیایید این موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم، زمانی که آقا پسری، دخترخانمی رابرای همسری خود انتخاب می کند سعی می کند با تمام وجود خود را نثار او کند و هرکاری انجام دهد تا بگوید من همان فردی هستم که عاشقت هستم و کاری می کنم که در زندگی غم به دلت نشنید، دخترخانم با تمام صحبت ها و حرف های پسر موافقت می کند و رویاهایی را در ذهن و  زندگی خود می پروراند که حد و حسابی ندارد، اما واقعا ما چقدر آن شخص مقابل را دوست داریم؟

آیا با آن شخصیت صحبت کردیم که همان چیزی است که در قلب ما هم وجود دارد؟ اکثرا فرقی نمی کند که دختر یا پسر باشد که بخاطر شرایط مادی یا ظاهری تن به ازدواج می دهند و این باور را دارند که اگر با او ازدواج کنند دیگر هیچ مشکلی نیست و می تواند تمام زندگی خود را اداره کند و عاشقانه درکنار هم باقی بمانند.

روابط

در این بین با تمام شرایط و ضوابط پسر و دختر با هم می خواهند در کنار هم باشند و در اخر به عقدهم در می آیند و جالب اینجاست که بنا به فرهنگ کشور ما که بیشتر مردم احساسی هستند اکثر خصوصیت هم را فراموش می کنند و فقط به دنبال عشق بازی خود هستند، همانند انسان کوری که گرسنه است و منتظر خانواده است که تکه نانی در اختیار او قرار دهند که خوشحال می شود.

در این بین هردو شخص می گویند که باید با هم ازدواج کنند و این امر هم اتفاق می افتد و در ماها  و سال های اول زندگی کاملا همدیگر را دوست را دارند و هیچ مشکلی سر راه آنها قرار نمی گیرد، اما بعد از چند سال از گذر زندگی همانند کوه یخی که نصف یا بیشتر آن در زیر آب بود اکثر شخصیت ها و رفتار های بد یا چیزهایی که نادیده گرفته       می شود خود را نشان می دهد و اینجاست که هردو متوجه می شوند که بخشی از راه را اشتباه رفته اند و باید به مسئله ازدواج جدی تر می پرداختند.

اما نکته جالب تر اینجاست که بعد از گذر چندسال از زندگی هر فردی رویه زندگی خود را تعویض می کند، یعنی به انسانی تبدیل می شود که فقط خودش میداند به چه کسی تبدیل شده است، البته این موضوع بیشتر در مردان شکل می گیرد، اگر واضح تر برایتان توضیح بدهم این است که بعضی از مردها بعد از گذشت چندسال زندگی مشترک تمام باورهایشان نسبت به زندگی عوض می شود.

 

باورهایی نظیر این موارد:

1- همسرم زیبا نیست!

این باور در اکثر موارد و در بیشتر مردان دیده شده است، آنچنان باور اشتباهی برای خود درست می کنندکه همه زنان دیگر را زیبا میبیند و فقط همسر خود را زشت میبیند، جالب است اگر از آنها بپرسی که چه عاملی پیش آمده که اینطور فکر می کنی و همسرت مگر چه مشکلی دارد؟

او پاسخ می دهد که خوب همسرم زشت است دیگر و دوست دارم با کسی دیگر باشم!

خوب جواب او این است که آن قرارهای عاشقانه و باورهای درست در اوایل ازدواج و زمان نامزدی چه بود، آنها افسانه بودند! الان چرا تمام آنها را فراموش کرده ای و می خواهی زندگی خود را تباه کنی؟ شک نکنید که باور اشتباهی دارد، او خود را با این موضوع و این باور سرکار گذاشته است که دختران دیگر بهتر از همسر من هستند و  آن مردها راه اشتباه را را ادامه می دهند.

آگاهی در روابط

2- همسرم خوش اخلاق نیست

این موضوع کمی با تامل جواب داده می شود، اول بگویم که در زندگی ما انسان ها وقتی این اتفاق می افتد مطمئن باشید که خودمان تاثیری در بوجود آمدن آن داشته ایم، یعنی طوری رفتار کرده ایم که شخص مقابل یا همسرمان از دست ما رنجیده است و او برای حفظ شخصیت خود نسبت به ما گارد می گیرد، بجای این که بیشتر موضوع را داغ کنی با خودت صحبت کنی که چطور می توانی این موضوع را اداره کنی که زندگی قشنگتری داشته باشی و این باور را در ذهن خود بگذارید که همسر من بهترین است و اگر اخلاق بدی در گذشته داشته به خاطر مشکلاتی بوده که قابل حل است و ما می توانیم در کنار هم یک زندگی خوب داشته باشیم.

3-روابط نامشروع

این موضوع همانند فندکی است که خواهید به زندگی خود که بنزین روی آن ریخته اید روشن کنید، با اولین روابط خود با دیگران به این مسئله پی می برید که اشتباه کردید و شاید تا چند روز به خودتان بگویید که اشتباه کردید اما مسئله اینجاست که بعد از چند روز عذاب وجدان تبدیل به یک حمایت دیگر می شود که شما این کار را دوباره انجام دهید.

واقعا چرا ما باید بجای این کار زندگی خود را به نابودی بکشیم به یک زندگی زیبا تبدیل نکنیم، این باورهای مخرب چقدر می توانند روی ذهن شما کنترل داشته باشند، مگر همسر شما چه چیزی کم دارد که بخواهید این کار را انجام دهید!!

همیشه با خود به فکر فرو می روم و میگویم خدای من هر زوجی که باهم هستند دارای شرایط یکسانی هستند و هرزنی همانند همه زن های دیگر دارای قوای عاطفی و جنسی هست و همه شرایط را دارد و همینطور مردان اما این چه باور اشتباهی است که من به خود بگویم دیگران بهتر از همسرم هستند!! در صورتیکه تمام انسان با هم در اکثر موارد مشترک هستند و می توانند تمام نیازهای همسران را برآورده کنند.

بجای این باورهای اشتباه و مخرب بیاید با زندگی خود در صلح باشیم، کاری کنیم که فرزندان خود را به دست طلاق ندهیم، از خدا به خاطر کارهایمان طلب بخشش کنیم، ما خلیفه خداوند در زمین هستیم چرا باید عاشق زندگی نباشیم و عاشق شیطان باشیم که با باورهای اشتباه ما را به سمت خود می کشد.امیدوارم که همه انسان ها این موضوع را درک کنندکه یک زندگی خوب و شادی داشته باشند.

باهم بودن

در پناه الله باشید

 

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

برای ارسال دیدگاه، نیاز است که وارد حساب کاربری خود شوید